در «درس»، یک تریلر هیجان انگیز بریتانیایی که اکنون در سینماهای آمریکا پخش می شود، دو رمان حاصل اتفاقات مشابه در یک املاک روستایی مجلل است.
این قطعه مجلسی – اولین فیلم از کارگردان آلیس تروتون، یکی از اپیزودیکهای تلویزیونی و کمدین تبدیل به فیلمنامهنویس الکس مک کیث – به طور ضمنی و صریح میپرسد: آیا میتوان هر تلاش خلاقانهای را صادقانه به یک منبع نسبت داد؟
یکی از نویسندگان فیلم، جی ام سینکلر (ریچارد ای. گرانت وحشی) یک ستاره ادبی تمام عیار است که از زمان خودکشی پسر اولش، رمانی منتشر نکرده است. سینکلر بیوجدان، با این حال، در آستانه نوشتن فصل پایانی رمان جدید «درخت رز» است، در حالی که به سخنان مورد علاقهاش، «نویسندگان بزرگ دزدی» وفادار میماند.
کاتب دیگر، لیام سامرز (بازیگر ایرلندی داریل مک کورمک)، جوانی تازه کار است که جاه طلبی های خودش را در زمینه نویسندگی دارد. سامرز به عنوان معلم زنده برای کوچکترین فرزند سینکلر، برتی (استیون مک میلان)، استخدام شد تا به او کمک کند تا در دانشگاه آکسفورد پذیرش بگیرد، سامرز به زودی شروع به یادداشت برداری فراوان از خانواده می کند و با اسرار آنها درگیر می شود.
روایت بزرگتری که ما شاهد آن هستیم – پدری هیولا که میخواهد به هر کسی در زندگیاش برای تعقیب خود بزرگنمایی خیانت کند، و غریبهای که برای حل معمای اصلی مرگ پسر بزرگتر وارد این واحد خانواده جدا شده میشود – در نهایت به اولین کتاب لیام تبدیل خواهد شد.
گرانت اخیراً تلفنی گفت: “قبلاً هرگز چنین بخشی به من پیشنهاد نشده بود.” “با بازی کردن هر کسی که این مقدار حق و منیت هیولایی دارد، آرزوی فروپاشی او را دارید.”
با توجه به حس مالکیت پیچیده سینکلر بر فرزندانش، تروتون، کارگردان، این شخصیت را به عنوان یک والدین سمی توصیف کرد که مطمئن است «هیچ کاری نمیتواند انجام دهد که به شما تعلق نداشته باشد یا از شما سرچشمه بگیرد». او در یک مصاحبه ویدئویی گفت که نقاشی گرافیکی فرانسیسکو گویا “زحل در حال بلعیدن پسرش” به عنوان مرجع اصلی کارگردان برای درک رفتار سینکلر بود.
با این حال، تأثیرگذارترین کاتبی ممکن است کسی باشد که هرگز قلم را روی کاغذ نمیگذارد و انگشتانش را روی صفحه کلید نمیگذارد، بلکه رویدادهایی را تنظیم میکند که به هر دو اثر ادبی فیلم به ثمر نشستن کمک میکنند: هلن سینکلر، متصدی و همسر پدرسالار زورگو، با بازی جولی دلپی بازیگر فرانسوی. هدف هلن از اجازه دادن به لیام در خانه این است که رازهای شوهرش را فاش کند.
مک کیث گفت: “او اساساً به عنوان کارآگاه عمل می کند و لیام به عنوان یک بردار برای او عمل می کند.” “وقتی با انگیزه کشف او و همچنین انتقام جویی، عاملیت او در فیلم و ارکستراسیون او را به نویسنده تبدیل می کند.”
برای دلپی، که شخصیت خود را به عنوان “مادر مهلک” توصیف کرد، پاسخ به این سوال که وقتی نویسنده داستانی را از روی وقایع واقعی می آفریند، چه کسی سزاوار اعتبار است، چندان واضح نیست.
“وقتی درباره افراد اطراف خود داستان میگویید، از آنها استفاده میکنید یا تا حدی نویسنده هستند، زیرا شما داستان آنها را تعریف میکنید؟” او در یک مصاحبه تلفنی اخیر پرسید. «آیا داستان صرفاً نوشته نویسنده است، حتی اگر بر اساس شخص دیگری باشد؟ حد بین الهام و همکاری چیست؟»
دلپی که خود نویسنده و کارگردان است، گفت که معتقد است که نیاز به انتساب به چیزی که قرض گرفته می شود بستگی دارد. او اعتراف کرد که تکخطها یا موقعیتهای کوچک از مکالمات غریبهها را که در رستورانها شنیده بود، دزدیده است، و سپس آنها را به داستان تبدیل کرد.
از سوی دیگر، نوع دزدی فکری که سینکلر از آن لذت می برد، بسیار موذیانه تر است. حتی کلمات قصار مکرر او از تی اس الیوت پنهان شده است.
مک کیت گفت که الهام گرفتن بی رحمانه سینکلر از نوشته های دیگران، از داستان کوتاه خورخه لوئیس بورخس، نویسنده آرژانتینی، “پی یر منارد، نویسنده کیشوت” گرفته شده است، که در آن نویسنده ای کلمه به کلمه شاهکار میگل د سروانتس را سرقت ادبی می کند و سپس آن را مال خود می داند.
در طول فیلم، رمزگشایی دقیق اینکه چه کسی مسئول هر داستان در داستان است دشوار می شود. رمان لیام تنها به عنوان یک اثر جانبی از دسیسه های هلن امکان پذیر است، و در اوایل، سینکلر تصمیم می گیرد لیام را در روند نوشتن خود برای “درخت رز” استخدام کند.
مک کیث در مورد اینکه خود اثر «درس» چه کسی است، گفت که پس از همکاری نزدیک پنج ساله آنها برای نمایش فیلم، او و تروتون نویسندگان مشترکی بودند. مک کیث گفت که کارگردان باتجربه نکاتی از ترس و همچنین ایده رستگاری را به قطعه آورد که به نوبه خود توسط بازیگران و عوامل گروه در هر صحنه پرتنش برجسته می شد.
مک کورمک گفت: به عنوان یک بازیگر، باید چیزی فراتر از خود فیلمنامه خلق کنید. من همیشه امیدوار هستم که وقتی در کنار افراد دیگر کار میکنم، بتوانم این حس را داشته باشم که در داستانی که میتوانم انجام دهم، همنویسنده داستان باشم.»
برای مک کیث، این ایده مالکیت جمعی از فیلم به بینندگان نیز تعمیم داده شد، که باید از «درس» نتیجهگیری کنند، بهویژه پس از یک چرخش داستانی نگرانکننده.
او گفت: «خود محصول دارای قفل تصویر است، اما بحث ما در مورد آن به این معناست که ما به عنوان مخاطب نیز میتوانیم تالیف آن را در تفسیر خود داشته باشیم».