3. … و نه در خود جامعه غربی. منتقدان داخلی لیبرالیسم غربی نکات معتبر زیادی دارند بدون اینکه هنوز راهی قابل قبول برای رسیدن به یک جامعه پسا لیبرال واقعی داشته باشند – چه مارکسیست، چه محیط گرایان رشد زدایی، چه آنارکو دوردنیست و چه کاتولیک انتگرالیست. نیروهای داخلی که توسط مدافعان مبارز لیبرالیسم، یعنی ترامپیسم و بیداری، تهدید کننده ترین آنها دیده می شود، عوامل محتمل یک انحطاط عمیق هستند – اولی که نظام سیاسی را به سمت بحران های دوره ای سوق می دهد، دومی که پوششی از سازگاری، ضد روشنفکری و خود را رها می کند. – سانسور در قلمروی از فرهنگ و عقاید که قبلاً از حد متوسط و کسالت رنج می برد. اما هم اقتدارگرایی راست و هم آنچه وسلی یانگ آن را «ایدئولوژی جانشین» بیداری نامیده است، به نظر میرسد که از جنبههای بسیار مهمی از نظر سیاسی خود محدودکننده هستند. در این میان، متفکرانهترین شکلهای پسا لیبرالیسم، تمایل به ارائه فراگیر دارند فلسفی نقدهایی که نقد می کنند سیاست های که در واقع نسبتاً آشنا هستند – برای مثال، کنفرانس اخیر پسا لیبرال در دانشگاه فرانسیسکن استوبنویل توسط جونا گلدبرگ به عنوان گردهمایی رد شد.فروشندگان جدید طرفدار زندگیو برگزارکننده، سهراب احمری، پس از آن کاملاً منطقی این برچسب را پذیرفت. آیا چنین سرنگونی سیاسی می تواند نئولیبرالیسم یا شکست سکولار آزادی خواه؟ شاید. اما در غیاب فاجعه واقعی، مسیر رسیدن به امپراتوری کاتولیک گوادالوپ یا هر شکلگیری کاملاً پس از مدیسونی کاملاً مبهم به نظر میرسد.
4. این بدان معناست که زمان و مکان برای تجدید لیبرال دموکراسی وجود دارد. اما لیبرالیسم نمی تواند به راحتی خود را تجدید کند، زیرا علیرغم آنچه برخی از مخالفان و برخی از مدافعان آن اصرار دارند، در واقع یک سیستم سیاسی-اخلاقی-الهیاتی کامل نیست. بلکه یک ساختار عمدا نازک شده است که برای مدیریت کثرت گرایی طراحی شده است که برای تولید معنا، انرژی و هدف به تزریق مداوم منابع دیگر، پیش لیبرال یا غیرلیبرال بستگی دارد. لحظاتی از گذار و آشفتگی وجود دارد که به نظر می رسد لیبرالیسم به تنهایی ایستاده است، و لیبرال ها گاهی اوقات این لحظات را با یک هنجار آرزویی اشتباه می گیرند. اما هیچ کس به جز هیو هفنر، گوردون گکو و چند تن از جانبازان ACLU قدیمی نمی تواند تحمل کند که برای مدت طولانی تحت شرایط لیبرالیسم خالص زندگی کند. در عوض، هنجار جوامع موفق و سازندگان بالقوه جامعه، لیبرالیسم به علاوه است: لیبرالیسم به علاوه ناسیونالیسم (مانند اروپای قرن نوزدهم یا اوکراین امروز)، لیبرالیسم به علاوه همگنی شدید قومی (مدل اسکاندیناوی، که اکنون نشانه هایی از فشار را نشان می دهد)، لیبرالیسم به اضافه پروتستانیسم خط اصلی (سنت قدیمی آمریکایی)، لیبرالیسم به علاوه معنویت درمانی (شیوه فرهنگ آمریکایی از دهه 1970)، لیبرالیسم به اضافه ترقی گرایی عدالت اجتماعی (شیوه چپ فرهنگی امروزی) و غیره. چیزی باید اضافه شود، مقداری روح باید در ماشین ساکن شود، وگرنه جامعه شبیه پرتره هایی می شود که توسط دشمنان لیبرالیسم ترسیم شده است – قلمرویی از مصرف کنندگان اتمیزه شده، ناراضی، موجودات منفعت شخصی که افق زمانی آنها برای این منافع همیشه یک ماه است. بیش از یک دهه، افراد لاکی در گله ای بدبخت حرکت می کنند.
5. این مسئله برای مدافعان نظم لیبرال در مواجهه با مخالفان و منتقدان خود مشکلی عجیب ایجاد می کند. لیبرال دموکراسی آشکارا ترس زیادی از نیروهای غیرلیبرال و پسا لیبرال دارد: در کوتاه مدت، آنها عوامل بالقوه بحران و اختلال هستند. در دراز مدت آنها ممکن است جایگزین نظم لیبرال شوند، همانطور که زمانی جایگزین رژیم باستانی شد. اما نظم لیبرال همچنین نمیتواند بدون اشکال بازسازی، همبستگی، خلاقیت و – بالاتر از همه – امید متافیزیکی که یک انگیزه پسا لیبرال به آن میرسد و لیبرالیسم به تنهایی برای تأمین آن تلاش میکند، زندگی کند. بنابراین لیبرال باید بتواند حتی به نیروهایی که به نظر می رسد تهدیدآمیزترین هستند، چه جناح راست ترامپیست، چه چپ غیرلیبرال یا هر چیز دیگری، نگاه کند و انگیزه ها و خواسته ها و خواسته هایی را در آنها بشناسد که نیاز به رضایت دارند، نه صرفاً محکوم کردن. و کسی که هست توجه داشته باشید کاملاً یک لیبرال، کسی که به قانون اساسی وفادار است، اما نه واقعاً به لاک یا جان استوارت میل، اما او نیز در مسیرهای رقیب موجود تردید دارد و ترجیح می دهد جهان لیبرال-دمکراتیک را در هرج و مرج انقلابی فرو نبرد، باید با یک اقدام متعادل زندگی کند. : ریشه یابی بهترین پسا لیبرالیسم برای کمک به جامعه ما برای فرار از انحطاط خود، در عین حال واقع بین بودن در مورد آنچه واقعاً ممکن است و مقاومت در برابر نیروهای غیرلیبرالی که فقط هرج و مرج یا برخی آمریکایی شدن اقتدارگرایی هایی را که قبلاً در سایر نقاط جهان ارائه می شود، تهدید می کنند.
این آخرین توصیف، همانطور که احتمالاً می توانید بگویید، یک توصیف از خود است. بنابراین دفعه بعد که این خبرنامه به این موضوعات پرداخت، خواهید دانست که من از کجا (و با هر سردرگمی) آمده ام.